بزن بر طبل بی عاری  بزن بر طبل بی عاری

که یاران خفته در خوابند و گم گشته ست بیداری


نه در میخانه ها مستی  نه بر جا مانده هشیاری

بزن بر طبل بی عاری  بزن بر طبل بی عاری


هزاران دشنه جای تیشه در دستان فرهاد است

برو شیرین برو شیرین  که در اینجا ندارد عشق بازاری



پرواز همای