باغ بارون زده
مـن از صــدای گـریـه ی تـو
بـه غـربـت بـارون رسـیـدم
تـو چشـات بـاغ بـارون زده دیـدم
چـشم تـو هـمرنگ یـه بـاغـه
تـو غـربـت غـروب پـایـیـز
مـثـل مـن ، از یـه درد کـهنـه لـبریـز
بـا تـو بـوی کــاهگل و خــاک
عـطر کوچه بـاغ نمنــاک زنـده میشه
بـا تــو بـوی خــاک و بــارون
عـطر تـرمـه و گلابدون زنـده میشه
تـو مثـل شـهر کوچک مـن
هـنوز بـرام خــاطره سـازی
هـنوزم قـبله ی معصـوم نمـازی
تـو مثـل یــاد بــازی مـن
تـو کـوچـه هـای پــیـر و خـاکی
هـنوزم بـرای من عـزیز و پـاکی
اردلان سرفراز
+ نوشته شده در نهم دی ۱۳۹۲ ساعت 2:27 AM توسط sajad yari
|