ای خـوشا مسـتانه سـر در پـای دلــبر داشتن

دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن


نـزد شــاهـیـن محبت بی پــر و بـال آمـدن

پـیـش بــاز عـشـق آئـیـن کـبوتر داشتن


سوختن ، بگداختن چون شمع و بزم افروختن

تــن بــیـاد روی جـانـان انــدر آذر داشتن


اشک را چون لعل پروردن بخوناب جگر

دیــده را سـوداگر یـاقـوت احـمر داشتن



پروین اعتصامی