هوای تازه
سقف خونم طلای نـاب
زیر پاهام حصیر سـرد
تو دست من سیب گلاب
اما دلم پره ز درد
مثل درخت بیدکی
تکیه مو دادم به کسی
شدم درختی تو کویر
تنها و خشک ، یک اسـیر
اما یه روزگاری بود
پدر بزرگمون میگفت :
" بهشت همین دنیای ماست "
عشق و صفا ، اما کجاست ؟
می خوام دیگه رها بشم
ساده و بی ریا بشم
زمینمو شخم بزنم
نه بـد بشم ، نه خـوب بشم !
فـریـدون فـروغـی
تنها وصیت فریدون فروغی در ادامه مطلب :
+ نوشته شده در دوازدهم مهر ۱۳۹۱ ساعت 10:28 PM توسط sajad yari
|